
خسته می شوم
وقتی به پارک دورشهر
برای رفع خستگی ...
پا میگذارم !
اینجا
همه چیز
خسته کننده است !
حتی
نرده ها
رنگشان پریده است
از سبزی به سفیدی میزند
حالشان گرفته است
همگی افسرده اند !
نمیدانم چرا !!
کسی
از روی
شادی
نمیخندد
درخت ها هم
نفس نمی کشند
بس که همه جا را
دود فرا گرفته !
موزاییک های کف پارک
هم
از خاکستر
خفه خون گرفته اند !
خونم به جوش می آید ...
از تفریح این مردم
انگار این شهر
در اغما به سر می برد
شاید
همین یک پارک را دارد
برای تفریح "سیگار"
عجب روزگاریست
این مردم
از هرچه میکشند سیر نمیشوند
اینکه دیگر تفریحشان است
اسمش هم مثل خودش مزخرف است
از پارک دورشهر متنفرم
بوی گند سیگار
مشامم را کور میکند
از وقتی به پارک پا میگذارم
نفس کشیدن را فراموش کرده ام
چندروز اخیر
یادم می آید
یکی می گفت !
مرخصی دارد
ترک ندارد !
راست میگفت
ترک
برای
موتور
است !
:: بازدید از این مطلب : 181
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0